۱۳۸۷ مرداد ۱۴, دوشنبه

برگشتم ولى اين بار براى خودم


بعد از چند وقت دوباره قصد كردم اين‌جا بنويسم و اين كه خيلى فكر كردم كه يه تغيير كلى تو مطالب اين وبلاگ بدم اين‌جا نبودن من به خاطر فيلتر شدن اين‌جا نبود بيشتر به خاطر تنبلى من بود بگذريم ممكنه بگين براى چى يه نفر بايد بياد و اينجا مطالبى را بزاره تا ديگران لذت ببرن مگه طرف چه مسئوليتى داره اصلآ كى ازش خواسته كه يه همچين كارى را انجام بده برا خود نمايى اين كار را مى‌كنه يا براش سودى هم داره و كلى سوآل ديگه اينا را كه نوشتم از خودم هم ‌پرسيدم و جواب‌هاى مسخره زيادى پيدا ‌كردم بعد به اين نتيجه رسيدم كه اگر اينجا اومدم فقط به خاطر خودم بيام نه كس ديگه‌اى فقط بيام و يه چند لحظه براى خودم بنويسم چيزايى را كه دوست دارم تو وبلاگ‌ها و سايت‌هاى ديگه ببينمشون و نيست را براى خودم اين‌جا بزارم و ازش لذت ببرم حالا اگر كس ديگه‌اى هم به اين‌جا سر بزنه قدمش روى چشم وبلاگ از خودشه, پيدا كردن يه هدف مشخص ديگه مهم نيست اينجا محلى ميشه براى همه‌ى علاقه‌‌هاى شخصى من يه روز در مورد برنامه‌نويسى كه از هر چيز ديگه‌اى بيشتر دوستش دارم مى‌نويسم و روز ديگه چندتا عكس سرگرم كننده يه روز يه خبر جالب و روز ديگه يه خاطره پس اگر به اين وبلاگ اومدين به دنياى من اومدين ممكنه در مورد حوادثى كه دور بر شما اتفاق افتاده و شما هم ازش خبر دارين مطالبى را ببينين كه به صورت عجيب غريب نوشته شده باشه پس شك به خودتون راه ندين اين يه قلمرو تازه و يه مكان جديده و ميشه راحت توش گشت و گذار كنين و بعد از اون اگه نخواستين با يه كليك ساده تركش كنيد و بريد البته وقتى دارم اينا را مى‌نويسم به خودم مى‌گم مسخره باز كه دارى براى ديگران مطلب مى‌نويسى پس چى شد! جوابش هم اينه كه چون قبلآ دوستاى زيادى به اينجا سر مى‌‌زدن ممكنه از اين تغير روش ناراحت بشن و به خودشون بگيرن حالا بگذريم اكثر كسانى كه منو ميشناسن ميدونن من به روابط تعارفى و هندونه زير بغل كسى گذاشتن زياد پايبند نيستم ولى يه بار براى هميشه نوشتم چون معلوم نيست كه حتمآ من درست بگم ديگه اينكه اون عنوان خوش آمد گويى بالاى وبلاگ را هم به زودى عوض مى‌كنم الان هرچى فكر كردم چيز جالبى به ذهنم نرسيد الان احساس مى‌كنم دوباره دارم خودم مى‌شم يه آدم آزاد آزاد بدون قيد و بند پس زنده باد آزادى

تماس با ما